به گزارش شهرآرانیوز، سال ۵۸ جوان تنومند و بالابلندی در صف گزینش سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی ایستاده بود، پس از دوماه ثابت کرد مدیریت و پاک دستی و صداقت او چنان در میان اطرافیانش اثرگذار خواهد بود که بتواند خیلی زود در جایگاه فرماندهی به انقلاب و آرمان هایش خدمت کند و پیش از وقوع جنگ تحمیلی در ختم غائلههای کردستان و ترکمن صحرا حضور داشته باشد.
جوان نیشابوری باانگیزه، کارش را با تک تیراندازی در کردستان شروع کرد و رفته رفته فرمانده دسته و گروه شد و کمی بعد در عملیات طریق القدس، فرماندهی یک گردان را برعهده گرفت.
عملیات خیبر، بدر، والفجر، نصر ۶، نصر ۸، بیت المقدس، کربلای ۴ و کربلای ۱۰ در دوران جنگ تحمیلی، حضور ظفرمندانه سـردار شوشتری را به یاد دارند. به ویژه عملیات بزرگ «مرصاد» که شهید شوشتری در کنار شهید صیاد شیرازی فرماندهی را به عهده گرفتند. این جا بود که او از امام خمینی(ره) وعده شفاعت گرفت.
سرداری که پس از پایان جنگ نیز در لشکر ۵ نصر و قرارگاه ثامن الائمه(ع) خراسان مشغول به خدمت شد و مسـئولیت نیروی زمینـی سپاه در شمال غرب را تا سال ۸۴ برعهده گرفت، امـا آنچـه نـام ســـردار شوشتری را در میان عامه مردم به شخصیتی بی تکرار و اثرگذار تبدیل کرد، انتصاب او به فرماندهی قرارگاه قدس زاهدان در نخستین روز فروردین سال ۸۸ بود.
نورعلی شوشتری که تا پیش از آن تمام زندگی اش را برای حفظ مرزهای وطن در برابر هجوم دشمنان خارجی صرف کرده بود، حالا با حضور در منطقه سیستان و بلوچستان تصمیم داشت با حمایت بومیان منطقه و حل مشکلات مردم بلوچ، سپر دفاعی و امنیتی نفوذناپذیری برای مردم و با کمک مردم در سیستان و بلوچستان ایجاد کند.
چهرهای که به نقل از اهالی سیستان، دل سوزانه، پدرانه و صادقانه برای ایجاد وحدت و همدلی به میدان آمده بود و حافظه این منطقه به یاد ندارد تا پیش از او مسئولی این چنین برای رشد، پیشرفت و همدلی با مردم مهجور و محروم سیستان و بلوچستان آستین بالا زده باشد.
سیاستهای مدیریتی او، با خشونت به مردمی که فقر و بیکاری آنها را به جرم و قاچاق در مرز مجبور کرده بود، مغایرت داشت. حمایت از خانواده و فرزندان مجرمانی که مجازات شده بودند، راهکار مؤثر او برای ایجاد اعتماد، جذب آنها و جلوگیری از نفوذ دشمن در باورهایشان بود که زمینه را برای ایجاد یکدلی و حل معضلات آماده میکرد.
حادثه دل خراش ۲۶ مهر سال ۸۸ که در میانه همایش وحدت سران قبایل در سیستان با انفجار عامل انتحاری به شهادت شهید شوشتری منجر شد، تصویر و نام او را به شهید وحدت و نور همیشه فروزان منطقه بدل کرد. هرچند هرگز کسی به مانند او برای اهالی بلوچ تکرار نخواهد شد.
همان گونه که رهبر معظم انقلاب نیز در از دست دادن شهید شوشتری فرمودند: «بعد از جنگ خیلیها به حاشیه رفتند، اما شهید شوشتری همچنان ماندند. هیچ کس برای من شهید شوشتری نمیشود.»
سردار اسماعیل قاآنی در خاطراتش گفته است شهید شوشتری به دنبال امنیت پایدار بود و امنیت پایدار هم، با مردمی ساختن امنیت، حاصل میشود. این جنبه را شهید شوشتری در مأموریت سیستان و بلوچستان برجسته و بر محور کار مردمی حرکت کرد.
وی نسبت به هر چیزی که در پیرامونش میگذشت، احساس مسئولیت فردی و شرعی داشت. همه چیز را هم از زاویه مبانی دینی نگاه میکرد. از لحاظ شخصیتی هم پذیرفته بود که مسئول یک عدهای است. احساس مسئولیت و اینکه برای دیگران باید قابل اتکا باشد، تا لحظه شهادت در وجودش پایدار ماند.
سردار رحیم صفوی می گوید: یکی از برترینهای سپاه بود. هنگامی که روی نقشه عملیاتی بحث میکردیم، کمتر پای تابلو میآمد، ولی اگر به حرف میآمد، میشد به عمق استعداد و بینش او در امور نظامی پی برد؛ حتی این قدرت را داشت که اتفاقات پس از نبردها را نیز پیش بینی کند.
بلند میشد و خیلی کوتاه و دوراندیشانه، صحبت میکرد. یعنی پس از حمله را هم میدید و میتوانست بگوید که مثلا ممکن است چه اتفاقاتی رخ بدهد. کم حرف، ولی دقیق بود. شلوغ کار نبود، آرام بود. یک آرامش خاصی داشت.
سردار محمد پاکپور نیز در خاطرات خود به مدیریت بحران سردار اشاره کرده است. او میگوید: دورانی پیش میآمد که شاید هریک به نوعی از کوره در میرفتیم، اما سردار شوشتری، با مشکل ایجاد شده، بسیار راحت و روان برخورد میکرد.
به گونهای که حالت او، به ما نیز آرامش میبخشید. با این حال، خودش را یک انسان معمولی و عادی فرض میکرد. او واقعا یک انسان ساده و بی شیله پیله بود. به لحاظ سنی از ما بزرگتر بود، اما هم روحیه اش از ما جوانتر و هم چابکی و بنیه اش از ما بیشتر بود. از همه اینها گذشته، صبر و حوصله اش نسبت به ما برتری داشت.